اسلوب گفت و گو در قرآن کریم

پدیدآورمستنصر میر

نشریهمجله گلستان قرآن

شماره نشریه122

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1497 بازدید
اسلوب گفت و گو در قرآن کریم

مستنصر میر - ترجمه :علی شریفی؛ سید رضا موسوی

اشاره:

اهمیت گفت‏وگو در عصر حاضر و در فرآیند ارتباطات جهانی، موضوعی نیست که بتوان به‏سادگی منکر آن شد چراکه مرور زمان، نقش سازنده آن را در روابط اجتماعی هر روز بیش‏ازپیش برمی‏نمایاند. مکتب انسان‏ساز اسلام نیز از توجه به این نکته غافل نمانده است. از مطالعه دقیق قرآن کریم چنین برمی‏آید که کتاب آسمانی مسلمانان توجه شایانی به موضوع گفت‏وگو داشته و این توجه به‏نحوی است که قسمت مهمی از دعوت انبیای عظام به‏وسیله اسلوب گفت‏وگو طرح شده و برخی از دستورات الهی نیز در این قالب ارائه می‏شود. کاربرد وسیع گفت‏وگو در قرآن جنبه اجتماعی قویی به آن بخشیده است که این خود یکی از وجوه تمایز قرآن با سایر کتب انبیای الهی است.
متنی که پیش‏رو دارید ترجمه‏ای از مقاله (Dialogw) از دایرة‏المعارف قرآن است که توسط دکتر مستنصرمیر استاد پاکستانی‏الاصل مطالعات اسلامی در دانشگاه یانگستاون (اوهایو، آمریکا) نوشته شده است. وی سردبیری فصلنامه مطالعات اسلامی معاصر را (studies in contemporary lslam) - که از سوی همین دانشگاه منتشر می‏شود - به همراه دکتر ممتاز احمد به‏طور مشترک به‏عهده دارد. وی در این مقاله می‏کوشد تا با توجه به اسلوب گفت‏وگو در قرآن کریم چهره اجتماعی دین مبین اسلام را نشان دهد. البته برخی از دیدگاه‏های وی از جمله مقایسه متن مستحکم و روشن قرآن کریم با متن انجیل که اساساً نقل قول‏های حواریون حضرت عیسی(ع) از آن حضرت است، جای تأمل دارد.
ولی باید بگوییم که وی توانسته است، اسلوب گفت‏وگو و کارکرد آن را در آیات قرآن به‏خوبی ارائه دهد و با مطالعه آیات مختلفی که از عنصر گفت‏وگو در آنها استفاده شده است، نکات جالبی را گردآورد که تقدیم خوانندگان محترم می‏گردد.

گفت‏وگو

گفت‏وگو مذاکره میان دونفر یا بیش‏تر را گویند که مهم‏ترین مشخصه غالب اسلوب قرآن است. گفت‏وگوی مستقیم، اسلوب غالب بیانی در بسیاری از سوره‏هاست درحالی‏که اسلوب روایت و نقل، فضای نسبتاً کمتری از قرآن را به‏خود اختصاص داده است. اگر فرض کنیم که سوره‏های قرآن به چهار دوره تقسیم می‏شوند (سه دوره مکی و یک دوره مدنی)1، دوره‏های دوم و سوم مکی از لحاظ اسلوب گفت‏وگو بسیار غنی هستند. به‏دلیل تجاهل و کم‏توجهی قریش نسبت به رسالت محمد(ص) در خلال دوره اول مکی، اسلوب گفت‏وگو در سوره‏های مربوط به این دوره کم‏تر مورد استفاده قرار گرفته است2. گرچه، زمانی‏که رسول خدا(ص) شروع به گردآوری طرفداران خود نمود و برتری کفار را مورد مناقشه قرار داد، آنها نیز به تدریج وارد گفت‏وگو با پیامبر شدند. در این دوره سوءالات و ایراد و اشکال‏های آنها به‏طور فزاینده‏ای در قرآن عنوان شد. انتقادات وارده از سوی قریش که از دوره دوم مکی شروع شده بود تا دوره سوم ادامه یافت و در این دو دوره زمینه‏ساز استفاده از اسلوب گفت‏وگو در قرآن شد.
از آنجا که تأسیس حکومت اسلامی در مدینه شرایطی را به‏وجود آورد که توسل به اسلوب گفت‏وگو چندان قابل‏توجیه نبود، استفاده از این اسلوب در دوره مدنی کم‏تر شد.

انواع گفت‏وگو در قرآن

گفت‏وگوهای قرآنی با استفاده از معیارهای گوینده ومتن، می‏تواند به‏طور مشخص به پنج‏نوع تقسیم شود: 1 - احتمالاً معمول‏ترین گفت‏وگو، گفت‏وگوی پیامبر(ص) و مردمی است که به‏سوی آنها فرستاد شده است. پیامبر پیام خود را به مردم ارائه می‏کند که معمولاً موردانکار و تردید قرار می‏گیرد3. که از آن جمله می‏توان به سوره شعرا و گفت‏وگوهای پیامبرانی چون ابراهیم(ع) (شعرا، 82-69)، نوح(ع) (شعرا، 18-105)، عاد(ع) (شعرا، 38-123)، صالح(ع) (شعرا، 56-141)، لوط(ع) (شعرا، 88-176)، اشاره کرد.
2 - یکی دیگر از نمونه‏های گفت‏وگوی قرآنی، گفت‏وگوی میان پیامبران و خداست در این مورد پیامبری عهده‏دار مسئولیتی می‏شود4؛ درخواست مخصوصی از جانب پیامبر می‏شود و خداوند جواب می‏دهد یا پیامبر بصیرتی به‏سوی اراده الهی می‏یابد5. مثال‏هایی که برای این موارد می‏توان ذکر کرد عبارت‏اند از: آیه 260 سوره بقره، آن‏گاه که ابراهیم(ع) تقاضا کرد که نحوه زنده‏شدن دوباره مردگان را ببیند و آیه 43 از سوره اعراف، هنگامی که موسی(ع) درخواست کرد خدا را ببیند و نیز آیه 35-29 سوره قصص، زمانی‏که از جانب خدا به موسی(ع) دستور داده شد که به‏سوی فرعون برود و موسی(ع) نیز ترس خود را از کشته‏شدن توسط فرعون بیان کرد.
3 - تعداد دیگری از انواع گفت‏وگوها را در این آیات می‏توان مشاهده کرد: آیات 40 تا 47 سوره مدثر که اصحاب بهشت و اصحاب جهنم با همدیگر مذاکره می‏کنند، در آیات 38 و 39 سوره اعراف اصحاب جهنم به همدیگر ناسزا می‏گویند و در آیات 31 تا 33 سوره سبأ حاکمان ستم‏پیشه و پیروان آنها در قالب گفت‏وگو همدیگر را به‏شدت متهم می‏کنند.
4 - در برخی گفت‏وگوها، سخنگویان با فرد دیگری در مورد موضوعی مهم مشورت می‏کنند، ازجمله در آیات 8 تا 10 سوره یوسف، برادران حسود یوسف درمورد راه‏های خلاصی از دست یوسف و جلب محبت و توجه پدر، باهم گفت‏وگو می‏کنند6. هم‏چنین در آیات 29 تا 35 سوره نمل، ملکه سبا7 دیدگاه درباریان خود را در مورد پاسخ صحیح به نامه سلیمان جویا می‏شود.
5 - در برخی فرازها فقط یکی از طرفین گفت‏وگو مدنظر است از جمله در آیات 34 تا 39 سوره بقره، خداوند، شیطان8 و سپس آدم و حوارا مورد خطاب قرار می‏دهد و در آیات 12 تا 19 سوره لقمان، لقمان - مرد عاقل عهدد باستان عرب - فرزندش را نصیحت می‏کند.
گاهی یک گفت‏وگو بدون‏مرز مشخصی با گفت‏وگوی دیگر ترکیب می‏شود. در آیات 10 تا 17 سوره شعرا خداوند به موسی(ع) و هارون دستور می‏دهد که با فرعون مقابله کنند و در آیه 17 سوره شعرا خداوند از موسی(ع) و هارون می‏خواهد که به فرعون بگویند او باید به بنی‏اسرائیل اجازه دهد مصر را ترک کنند.
در این آیات هرچند خداوند سخن می‏گوید ولی آیه بعدی (سوره شعراء، آیه 18) با واکنش فرعون به این درخواست و درحالی‏که موسی(ع) را خطاب قرار می‏دهد آغاز می‏شود و بدین‏ترتیب گفت‏وگویی جدید شکل می‏گیرد.
چنین فرض شده است که موسی(ع) درخواست را در مقابل فرعون تکرار کرده است ولی از آنجا که این مسئله به شکلی روشن بیان نشده است، آیه 17 به‏عنوان حلقه ارتباطی بین دو گفت‏وگو عمل می‏کند و از این‏رو به هر دو تعلق دارد. مثال دیگر مربوط به آیات 80 تا 82 سوره یوسف است، هنگامی‏که برادران یوسف - درحالی‏که هنوز در مصر هستند - در مورد این‏که قضیه دستگیری بنیامین در مصر را چگونه به اطلاع یعقوب برسانند، باهم گفت‏وگو می‏کنند. آنها موافق هستند که به اطلاع یعقوب برسانند بنیامین به جرم دزدی بازداشت شده است و ممکن است از بقیه افراد کاروان خواسته شود این موضوع را تأیید کنند. (سوره یوسف، آیه 82). از آنجا که آیه بعدی نشانگر تردید یعقوب درباره گفته آنان است، باید فرض بگیریم که برادران هنگام بازگشت از مصر محتوای آیه 82 سوره یوسف را برای پدرشان تکرار کرده‏اند. گفت‏وگوهای این‏چنینی با اتصال دو فراز، پیوستگی داستان را حفظ می‏کنند.
اهمیت گفت‏وگو در داستان‏های قرآنی براساس این واقعیت که در برخی سوره‏ها گفت‏وگو تقریباً یک عامل سازمان‏دهنده است، قابل‏درک است. به‏عنوان نمونه سوره یوسف که 111 آیه دارد در قالب گفت‏وگوهای پیوسته طرح‏ریزی شده است. یوسف و یعقوب (آیات 4 تا 6)، برادران یوسف (آیات 8 تا 10) برادران و یعقوب (آیات 11 تا 14 و 16 تا 18)، همسر عزیز مصر و یوسف (آیات 12 تا 23).
به این ترتیب طرح داستان براساس گفت‏وگو پیش می‏رود. حتی در بخش‏های داستانی سوره، گفت‏وگوی مستقیم در قالب بگومگو، هشدار و جمله معترضه مطرح می‏شود (به‏عنوان نمونه به آیات 19، 30، 62 و 77 نگاه کنید). مطالعه دقیق در سوره‏های دوره‏های دوم و سوم مکی روشن‏کننده نقش اسلوب گفت‏وگو در ایجاد پیوستگی و هماهنگی در متن قرآنی است.
گفت‏وگوهای قرآنی تصویرگر موضوعات اصلی قرآن کریم است. یک گزاره از این موضوعات ممکن است قبل یا بعد از یک گفت‏وگو آمده باشد. آیه 257 سوره بقره می‏گوید خداوند دوست و حامی موءمنان است و آنها را از تاریکی به روشنی هدایت می‏کند. درحالی‏که طاغوت دوست کافران است و آنها را از روشنی به تاریکی هدایت می‏کند10. این گزاره، سه گفت‏وگوی کوتاه در پی دارد: گفت‏وگویی بین ابراهیم(ع) و پادشاه زمانه‏اش که معمولاً به‏نام نمرود او را می‏شناسند؛ گفت‏وگویی بین خداوند و مردی که خداوند او را صدسال میراند و درباره زنده کرد؛ و گفت‏وگویی بین خداوند و ابراهیم(ع). این گفت‏وگوها در مجموع، بیانگر آن است که چگونه خداوند ایمان موءمنان را تقویت می‏کند و طاغوت گمراهی کافران را بیشتر می‏کند.
در آیه 32 سوره مائده بلافاصله بعد از داستان هابیل و قابیل و گفت‏وگوی آن دو حکم قصاص11 نازل شد. سوره صافات موضوع پیام واحد وحیانی و عدم پذیرش آسان آن از سوی مردم را موردتأکید قرار می‏دهد. این کار از خلال گفت‏وگوهایی که بین پیامبران متعدد و مردمشان انجام شده، نشان داده‏شده است که طی آن پیامبران، پیامی را با محتوای واحد به مردم عرضه کردند و اغلب مردم به آن پاسخ منفی دادند. در نهایت قرآن تأکید می‏کند که هرچند پیامبران افراد خاصی هستند ولی به‏هرحال انسان هستند و ادعای اولوهیت ندارند. در بیان این موضوع می‏توان به داستان موسی(ع) اشاره کرد. وی هنگامی که از سوی خداوند مأمور می‏شود تا نزد فرعون برود، ترس و التهاب از خود نشان می‏دهد و با کلماتی سخن می‏گوید که ممکن است هر موجود فانی بدان کلمات سخن گفته باشد (آیات 12 تا 14 سوره شعرا). همین موضوع درباره داستان حضرت لوط(ع) نیز صادق است. هنگامی که فرشتگان در هیبت پسران جوان، لوط را ملاقات می‏کنند، او انسانی همانند مردمان قومش است که از وی می‏خواهند پسران را به آنها تحویل دهد. او احساس عجز می‏کند و مانند هر فرد عاجزی با فریاد دردناکی می‏گوید: «ای کاش قدرتمند بودم یا می‏توانستم از نیرویی قوی کمک بگیرم» (سوره هود، آیه 80).
قرآن برای نشان‏دادن شخصیت‏ها از جمله شخصیت پیامبران از اسلوب گفت‏وگو بهره می‏گیرد. مطالعه‏ای در گفت‏وگوهای ابراهیم(ع) و موسی(ع) تفاوت‏های جالب بین آن دو را آشکار می‏کند. ابراهیم(ع) ذائقه بزله‏گویی دارد و حتی می‏تواند طنزی عملی را دربرابر مخالفانش به نمایش بگذارد.
در آیات 62 تا 67 سوره انبیا آمده است که او تمام بت‏های معبد را - به استثنای یکی از آنها - می‏شکند12 و وقتی بت‏پرستان برآشفته در این مورد از وی سوءال می‏کنند، وی با حالت تمسخرآمیزی می‏گوید این کار را بت بزرگ انجام داده است و می‏گوید: «از آنها سوءال کنید - یعنی از بت‏های شکسته - اگر بتواند سخن بگویند». بدین‏ترتیب وی درمقابل سفاهت پرستش چیزهای بی‏جان و بی‏قدرت نقش بازی می‏کند. این گفت‏وگو نشان می‏دهد که شخصیت ابراهیم(ع) طعنه‏زن و منتقد بوده است13 تا در برابر مخالفانش در یک مناظره پیروز شود14. درست پیش‏از شکستن بت‏ها، ابراهیم گفت‏وگویی آزمایشی با آنها انجام می‏دهد و با طعنه می‏پرسد چرا بت‏ها غذایی را که پیش آنها گذاشته شده نمی‏خورند و چرا سخن نمی‏گویند؟ (آیات 91 و 92 سوره صافات) از طرف دیگر، موسی(ع) شخصیتی جدی و عصبی داشته است. وی در بازگشت از کوه سینا متوجه می‏شود که بنی‏اسرائیل در غیاب وی به پرستش گوساله روی آورده‏اند15. او بدون‏تحقیق درباره موضوع، هارون را به‏خاطر قصورش در جلوگیری از گوساله‏پرستی موءاخذه می‏کند. هارون با عباراتی نظیر "پسر مادرم" او را موردخطاب قرار می‏دهد که بیانگر شخصیت ملایم و علاقه او به برادرش بوده است. (سوره اعراف، آیه 150). در سوره شعرا آمده است که موسی(ع) برای ملاقات شخصی خاص - که قرآن او را یکی از اولیای خدا می‏نامد ولی در احادیث از او به‏عنوان خضر(ع) یاد کرده‏اند - به سفر دریایی می‏رود. قرار است او موسی(ع) را از رازهای خاصی آگاه کند. خضر(ع) در طول سفر، کشتی را سوراخ می‏کند، مرد جوانی را می‏کشد و دیواری را مرمت می‏کند. موسی(ع) قول داده است که سکوت پیشه کند تا زمانی که خضر(ع) لب به سخن بگشاید درحالی‏که وی در هیچ‏یک از این قضایا نمی‏تواند خود را آرام نگاه دارد. گفت‏وگویی که بین آن دو پس از هریک از وقایع رخ می‏دهد، طبیعت ناشکیبای موسی(ع) را نشان می‏دهد.
در سوره یوسف(ع)، شخصیت یوسف(ع) و دیگران در قالب گفت‏وگو هویدا شده است. به‏عنوان مثال، وقتی که یوسف(ع) درباره خوابش با یعقوب(ع) سخن می‏گوید چنین ابراز می‏دارد: «پدر عزیزم، من یازده ستاره و ماه و خورشید را دیدم که در برابرم به خاک افتاده‏اند». (آیه 4، یوسف). تکرار عبارت "دیدم که" به شکّی که نزد یوسف بوده است اهمیت می‏بخشد و بینشی را در شخصیت یوسف نشان می‏دهد: متواضع‏بودن. او تمایلی ندارد که از طریق یک روءیا، احترام اشخاص بهشتی را دریافت کند. تردید وی، نیز می‏تواند از آن روی باشد که او تعبیر روءیا را می‏دانسته و احساس می‏کرده که درصورت تعبیر، گستاخ جلوه خواهد کرد. فقط اسلوب گفت‏وگوی مستقیم می‏توانست شخصیتی با این ویژگی ظریف را هویدا کند و کاردانی یوسف(ع) را در کارش در زندان برای جلب عقیده هم بندانش نشان دهد16. وقتی که پیشکار و نانوا17 به او نزدیک می‏شوند تا او خواب‏هایشان را تعبیر کند، یوسف آنها را مطمئن می‏کند که به زودی تعبیر خوابشان را خواهند شنید. وی با به بکارگیری این تاکتیک تأخیر، آنها را از عقیده توحیدی خود مطلع می‏کند.

سخن آخر

گفت‏وگو یکی از شیوه‏هایی است که از خلال آن تفاوت قرآن با ادبیات عرب پیش از اسلام مشخص می‏شود، ادبیاتی که اصولاً فقط به شکل شعر وجود دارد. اساساً بیان پراحساس روح فردی، شعر عربی پیش از اسلام18 را واداشته تا کمتر از گفت‏وگو بهره ببرد درحالی‏که قرآن - که برنامه فعالیت اجتماعی در قالب مبارزه را تدارک دیده است - روابط بین جوامع مسلمان و غیرمسلمان عرب را - از یک‏سو و خود جامعه اسلامی را از سوی دیگر - به شکل گفت‏وگو انعکاس می‏دهد.
گفت‏وگو به‏نحو اجتناب‏ناپذیری دوطرفه و اجتماعی است و از این‏رو به قرآن جنبه قوی و وافر اجتماعی داده است19 و کاربرد وسیع آن در قرآن قابل‏درک است. درعین‏حال کاربرد گفت‏وگو، قرآن را از این حیث مشابه انجیل کرده است که وجه گفت‏وگو در آن بسیار شاخص است20.

پاورقی:

1 - به مقاله «CHRONOLOGY AND THE QURAN» دایرة‏المعارف قرآن، جلد اول مراجعه شود.
2 - همان، مقاله «OPPOSITION TO MOHAMMAD».
3 - همان، مقاله «PROPHET AND PROPHETHOOD».
4 - همان، مقاله «MESSENGER».
5 - همان، مقاله «IMPECCABI LITEY AND INFALLIBILITY».
6 - همان، مقاله «BROTHER AND BROTHER HOOD».
7 - همان، مقاله «BILQTS».
8 - همان، مقاله «IBLIS; DEVIL».
9 - همان، مقاله «BELIEF AND UNBELIEF; REBILION».
10 - همان، مقاله «BLOOPSHED; RETAILATION».
11 - همان، مقاله «IDOLS AND IMAGES».
12 - همان، مقاله «LANGUAGE AND STYLE OF THE QURAN».
13 - همان، مقاله «DEBATE AND DISPUTATION».
14 - همان، مقاله «CALF OF GOLD».
15 - به مقاله «PRISONERS». دایرة‏المعارف بزرگ قرآن، جلد اول مراجعه شود.
16 - همان، مقاله «BREAD».
17 - همان، مقاله «AGEOF IGNORANCE; POETRY AND POETS;».
«PRE-ISLAMIC ARABIA AND THE QURAN».
18 - همان، مقاله «COMMUNITY AND SOCIETYIN QURAN».
19 - همان، مقاله «SCRIPTURE AND THE QURAN».

مقالات مشابه

شاخص‏هاى سخن گفتن در اسلام

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهسهراب مروتی, قدرت ذوالفقاری‌فر, محمدرضا شیرخانی

بررسي روش گفتمان‌كاوي و چگونگي كاربست آن در مطالعات قرآني

نام نشریهعيار پژوهش در علوم انساني

نام نویسندهمهدی مطیع, رضا شکرانی, هدی صادق زادگان

آداب گفتارى حاكم بر سبك زندگى اسلامى از ديدگاه قرآن

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهفاطمه امین‏پور, معصومه امین‏پور

مهارت خودافشایی از منظر قرآن کریم و روایات

نام نشریهکتاب قیم

نام نویسندهمهدی مطیع, نسیبه علمایی